امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Operating System

ˈɑːpəˌretɪŋˈsɪstəm ˈɒpəreɪtɪŋˈsɪstəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

( os ) سیستم عامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد operating system

  1. noun computer software for basic operation
    Synonyms: disk operating system, DOS, executive, MacOS, MS-DOS, OS, OS/2, system software, systems program, UNIX, Windows

ارجاع به لغت operating system

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «operating system» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/operating system

لغات نزدیک operating system

پیشنهاد بهبود معانی